Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-29@20:18:05 GMT

راز ناپدید شدن پدر با اعترافات پسر فاش شد

تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۹۵۲۵۹

راز ناپدید شدن پدر با اعترافات پسر فاش شد

پسر جوان وقتی فهمید پدرش زن دیگری را به عقد خود درآورده و قصد دارد مادر او را طلاق دهد وی را با ضربه‌های میله آهنی به قتل رساند و جسدش را در چاه انداخت.

به گزارش ایران، اول مهر امسال دختر جوانی به اداره پلیس پایتخت رفت و از ناپدید شدن پدرش خبر داد. او زمانی که مقابل افسر پرونده نشست گفت: پدرم از ۲۶ شهریور ناپدید شده، او در کار خرید و فروش ملک است و ویلایی در لواسانات دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هر چه با تلفن همراه پدرم تماس می‌گیرم خاموش است. از آنجایی که پدر و مادرم باهم اختلاف داشتند و جدا از هم زندگی می‌کردند، روز‌های اول خیلی نگرانش نشدیم، اما با گذشت ۵ روز وقتی هیچ خبری از او نشد و کسی هم از پدرم خبر نداشت نگران شدیم.

کشف لکه‌های خون در ویلا

به‌دنبال شکایت دختر جوان تحقیقات برای یافتن پدر ۶۵ ساله‌اش آغاز شد. در جریان تحقیقات کارآگاهان اداره آگاهی دریافتند که آخرین بار پسر بزرگ خانواده به نام سهیل با پدرش قرار داشته است. اما وقتی به تحقیق از سهیل پرداختند وی مدعی شد که از پدرش خبری ندارد و گفت: پدرم قرار بود برای معامله ملکی به قرچک برود و قرار شد که با من تماس بگیرد و من هم برای معامله بروم. اما خبری از او نشد و با این تصور که با من کاری ندارد و خودش معامله را انجام داده، دیگر با او تماسی نگرفتم.

در ادامه مأموران راهی خانه باغ ویلایی مرد میانسال در لواسانات شدند و در بررسی خانه لکه‌های خونی داخل خانه و خودروی پژو ۴۰۵ مرد گمشده پیدا کردند. با انجام آزمایش‌های دی‌ان‌ای مشخص شد که لکه‌های خون متعلق به مرد میانسال است، بدین ترتیب فرضیه قتل وی قوت گرفت.

در ادامه تحقیقات مشخص شد که مرد ثروتمند ۶ ماه قبل زنی به نام منیر را به عقد موقت خود درآورده است، بنابراین کارآگاهان جنایی راهی خانه این زن در قرچک ورامین شدند.

منیر که باردار بود در تحقیقات گفت: من هم مثل شما از شوهرم خبری ندارم. مدتی قبل با او آشنا شدم و به عقد موقت او درآمدم. اما قرار بود مرا عقد دائم کند و حتی آخرین باری که با او صحبت کردم به من گفت کارهایش را انجام داده و به‌دنبالم می‌آید تا به محضر برویم و مرا به عقد دائم خود درآورد. بعد از آن هم تلفن همراهش خاموش شد و دیگر خبری از او ندارم.

وقتی اظهارات زن جوان تأیید شد کارآگاهان این بار تحقیقات خود را در شاخه دیگری دنبال کردند.

بازداشت متهم

در حالی که تحقیقات تیم جنایی ادامه داشت، بار دیگر دختر مرد گمشده به اداره آگاهی رفت و سرنخ اصلی را به‌دست مأموران داد. او گفت: به برادرم سهیل خیلی مشکوک هستم. با اینکه مادرم خیلی با پدرم اختلاف داشت، اما او هم نگران سرنوشت پدرم است و مدام سراغ او را می‌گیرد و همه جا دنبالش می‌گردد، اما سهیل خیلی بی‌تفاوت است و انگار یک موضوعی را از ما پنهان می‌کند.

اظهارات دختر جوان از یک‌سو و مدارکی که تیم تحقیق به دست آورد مبنی بر اینکه روز ناپدید شدن پدر خانواده، پسرش سهیل در اطراف باغ لواسان دیده شده بود، باعث شد که انگشت اتهام به سمت سهیل نشانه برود و با فرضیه دست داشتن مرد ۳۵ ساله در ناپدید شدن مرموز پدرش، او بازداشت شد.

کشف جسد در چاه

گرچه سهیل در تحقیقات همچنان منکر قتل بود، اما چند روز بعد، راز ناپدید شدن پدرش را برملا کرد. او مدعی شد پدرش را به قتل رسانده و جسدش را داخل چاه قدیمی در ویلای لواسان انداخته است. با اعتراف او، مأموران اداره آگاهی و آتش‌نشانی راهی باغ شدند.

۱۲ ساعت تلاش مأموران پلیس و آتش‌نشانان در نهایت منجر به بیرون آوردن جسد مرد میانسال شد. بدین‌ترتیب سهیل به اتهام قتل پدر روانه بازداشتگاه شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

گفتگو با متهم

اختلافت با پدر سر چه بود؟

پدرم خیلی مادرم را اذیت می‌کرد اختلاف زیادی با هم داشتند. اصلاً به مادرم توجهی نداشت و رفتار او هر روز سرد‌تر می‌شد، برای یافتن علت این رفتار او را تحت نظر قرار دادم و متوجه شدم پدرم بی‌خبر از ما، زنی را موقت به عقد خود درآورده است. از این ماجرا خیلی ناراحت شدم و عصبانیتم زمانی بیشتر شد که فهمیدم پدرم می‌خواهد مادرم را پس از سال‌ها زندگی طلاق بدهد. مادرم نیز بشدت از این موضوع ناراحت بود.

چه شد که به ویلا رفتی؟

رفتم با پدرم در این مورد صحبت کنم. گفتم تو حق نداری که مادرم را طلاق بدهی. چرا زنی را وارد زندگی‌ات کرده‌ای. سر همین مسأله باهم درگیر شدیم و پدرم شروع به فحاشی کرد و من که خیلی عصبانی شده بودم با میله چند ضربه به او زدم. به خودم که آمدم متوجه شدم پدرم نفس نمی‌کشد. خواستم جسد پدرم را از باغ ویلا بیرون ببرم و در بیابان‌های اطراف دفن کنم، اما به محض اینکه از خانه بیرون آمدم، دیدم چند نفری داخل خیابان هستند و با دیدن آن‌ها ترسیدم که نکند جسد را ببینند و راز این قتل مطرح شود. داخل ویلا یک چاه آب قدیمی بود، جسد پدرم را داخل چاه انداختم. بعد از آن ماجرا سعی کردم با صحنه‌سازی طوری وانمود کنم که از سرنوشت پدرم بی‌خبر هستم. من به خاطر مادرم با او درگیر شدم، اما نمی‌خواستم پدرم را بکشم یک لحظه عصبانی شدم.

منبع: فرارو

کلیدواژه: قتل پدر ناپدید شدن پدر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۹۵۲۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ادعای دختر کیومرث پوراحمد: «پدرم خودش را نکشت ، می‌دانست چه بلایی می‌خواهد سرش بیاید»

چند هفته پیش خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد.    روزنامه اعتماد به نقل از دختر کیومرث پور احمد نوشت:«ما مطمئن هستیم و می‌دانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبت‌های دختر کیومرث پوراحمد است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است... .

دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه می‌گوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال می‌شناخت ویلا اجاره می‌کرد و به شمال می‌رفت، چون می‌خواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا می‌رفت؛ یعنی اولین‌بار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبه‌رو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»

همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت می‌خواهد به تهران برود تا بخشی از موزیک‌ها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم می‌شد، اشاره کردم و از تلفن‌ها و پیام‌هایی که مربوط به همین قرارهای کاری می‌شد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند.

خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتاب‌هایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتاب‌های او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصت‌طلبی بود و ما نمی‌دانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران می‌شناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتاب‌ها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمی‌رسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برای‌مان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است.

غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتاب‌های دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتاب‌ها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت می‌خواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که می‌خواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیه‌کننده برخی سکانس‌ها را حذف کرد و تغییر داد.»   دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز می‌گوید: «عمه‌ام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم می‌دانست چه بلایی می‌خواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچ‌وجه درست نیست.» کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • شعری که در فضای مجازی ۱۰ میلیون بازدیدکننده داشت
  • تشکر خانواده شهید الداغی از وحید شمسایی
  • مادرم با هدیه وحید شمسایی روحیه گرفت
  • قصه عبرت آموز یک دزد!
  • من، مادرم، خواهرم و برادرم را سلاخی کرده‌ام!
  • دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرد
  • دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرده است
  • اظهارات جنجالی دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرد! / پرونده باز است
  • ادعای دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودش را نکشت
  • ادعای دختر کیومرث پوراحمد: «پدرم خودش را نکشت ، می‌دانست چه بلایی می‌خواهد سرش بیاید»